کتاب شمشیر شیشه ای

اثر ویکتوریا اویارد از انتشارات کتابسرای تندیس - مترجم: محمد صالح نورانی زاده-ادبیات نوجوان

‫اگر تنها یک حقیقت وجود داشته باشد که مر بارو آن را بداند، این است که‬
‫او با بقیه فرق دارد.‬
‫خون مر بارو به رنگ سرخ است ــ مثل دیگر مردم سرخ و معمولی، اما‬
‫توانایی نقره ای مانندش که کنترل آذرخش است، او را تبدیل به سلاحی کرده‬
‫که شورای سلطنتی سعی در کنترلش دارد.‬
‫حکومت او را یک ناممکن، و شخصیتی دروغین خطاب می‌کند، اما با گذر‬
‫زمان، و هنگامی که مر از دست میون کالور، شاهزاده ــ و دوستی ــ که به او‬
‫خیانت کرد فرار می‌کند، متوجه حقیقتی هیجان‌انگیز می‌شود. این‌که او تنها فرد‬
‫نژادش نیست.‬
‫مر هم‌چنان که از دست میون، که حال پادشاهی خشن شده، فرار می‌کند،‬
‫به دنبال دیگر سرخ‌ها و نقره‌ای‌هایی می‌گردد که در این نبرد کمکش کنند.‬
‫اما به زودی مر خود را در مسیری خطرناک می‌بیند، و این احتمال وجود‬
‫دارد که خودش هم به همان هیولاهایی تبدیل بشود که همیشه از آن‌ها متنفر‬
‫بوده است.‬
‫آیا او زیر بار سنگین زندگی‌هایی که باید برای این شورش از بین بروند‬
‫خرد خواهد شد؟ یا این‌که خیانت‌ها و توطئه‌ها او را آبدیده کرده‌اند؟‬
‫در جلد دوم مجموعه‌ی ملکه‌ی سرخ نبرد میان نیروهای شورشی و دنیای قسمت شده با ‬
‫خون بالا می‌گیرد، و شرایط موجود، مر را در برابر تاریکی‌ای که پیوسته در‬
‫روحش رشد می‌کند قرار می‌دهد.‬


خرید کتاب شمشیر شیشه ای
جستجوی کتاب شمشیر شیشه ای در گودریدز

معرفی کتاب شمشیر شیشه ای از نگاه کاربران
امیدوارم که این کتاب بخواند ~ ~ ~ ~ ~ امیدوارم (مشاهده اسپویلر) [maven (پنهان کردن اسپویلر)] می میرد و چرخش در جهنم، که جایی است که او متعلق است.

مشاهده لینک اصلی
من باید بگویم که پیش از آن، من بعد از جلد 1 به مدت زمان بسیار زیادی خواندن این جلد دوم را داشتم. در محیط من هر کس در مورد گروه دوم خیلی بد صحبت کرده است که حتی قبل از خواندن این داستان حتی نمیخواهم داستان را بخوانم ... خوب، این نشان می دهد که طعم های مختلف چگونه متفاوت هستند! همانطور که قبلا می دانستید از تعداد ستاره ها، واقعا گروه دوم واقعا دوست داشتم! من شخصا شخصیت اصلی را به عنوان من پیدا نکردم و همچنین طرح من خسته کننده نیست، همانطور که دیگران ادعا می کنند. بچه ها، آیا ما واقعا این کتاب را خوانده ایم؟ به غیر از خمش کوتاه در قوس تعلیق، در وسط کتاب، من داستان را کاملا هیجان انگیز یافتم! من نیز دوست داشتم که چگونه شرم آور مراقبت از خشونت استفاده می شود. و من نیز ماره را دوست داشتم، حداقل می توانستم همیشه درک کنم / درک کنم. به طور خلاصه، من حتی می توانم بگویم که جلد دوم حتی بهتر از اول است. \"و درست مثل جلد اول، پایان چیست؟ این مقدمه چیست؟ آخرین جمله چیست ؟! DY ~ ~ DY ± ± ± DY ~

مشاهده لینک اصلی
وقتی همه چیز را به یاد می آورم، و آنچه برای من انجام شده است. یخ در جایی که قلب من باید باشد، تهدید می کند که من را باز کند. سلاح های من در اطراف قفسه سینه من متوقف می شود، تلاش برای متوقف کردن درد. کمی کار می کند، گرما را به من باز می کند. اما کجا یخ ذوب می شود، آن را تنها می گذارد. یک پرتگاه و من نمی دانم که چگونه آن را پر کنید. سری های خاصی وجود دارند که فقط عظمت را به نمایش می گذارند و جذابیتی را به وجود می آورند که تقریبا غیرممکن به نظر می رسد. خوب، من اینجا هستم تا اطمینان حاصل کنم که این سری این نیست. من می دانم، درست است؟ الاغ من چقدر بزرگ است؟ من همین کار را برای یک کتاب گفتم، اما 4.5 آن را دادم. در حال حاضر، در اینجا دوباره این امتیاز 5 را به دست می آورم و آن را از دروازه بیرون می کشم. بگذارید آن را برای شما ساده کنم: من یک فرد بسیار راحت هستم که بتوانم به شما بپردازم. خیر، خراشیدگی، حتما به عنوان گور میرود. اما در انجام این کار، آنچه را که برای من کار می کند را کم کرده است - تمام راه را به نوشتن، سر زن، سبک، شادابی و، البته، پسران محدود کرده است. اکثریت کتابها یکی از راههای دیگر هستند - خوب یا بد. حماسه یا لنگ. زیبا یا مچ بله، خوب ... | این یکی همه چیز است. هر دو خوب و بد است. این کاملا لعنتی epicâ € | اما برخی از چیزهای لخت است که من آرزو می کنم می توانم با آتش Calâ € ™ ثانیه سوختگی (eh، eh؟). و در حالی که آن را برخی از زیبایی قلب، wrenching، روح خرد کردن، و پروانه القای momentsâ € |. بسیاری از لحظات بسیاری است که در آن من می خواهم به خرد شخصیت اصلی. هنگامی که گرما گرما را در اطرافم می پیچد، دستانش را در اطرافم قرار می دهد، سرش را به گردنم می کشد، من به او می خندم. من اجازه دادم او را از من محافظت کنم، هرچند که ما قسم خوردیم که این کار را در سلول های Tuck انجام نمی دهیم. ما چیزی بیش از حواس پرتی برای یکدیگر نیستیم و حواس پرتی ها شما را کشته اند. اما دستهایم را روی هم میگذارند، انگشتانمان را میپوشانیم، تا زمانی که استخوانهایمان با هم بافته شوند. آتش در حال مرگ است، آتش سوزی به زغال سنگ کاهش می یابد. اما کال هنوز اینجا هست او هرگز من را ترک نخواهد کرد. آنجا!! من لعنتی بهش گفتم من یک مسئله بزرگ با شخصیت اصلی دارم، OKAYYYY ؟؟؟ به من بگو من فقط یک نقص بزرگ با این سری داشته ام و دوستانم، دختر کوچک روشن ||aka، یک تکه کوچکی از گوزن است. ببخشید، قبل از اینکه تمام قاضی را بشنوید، به من گوش فرا دهید - من هرگز از این دختر متنفر نیستم. جهنم، من حتی از او متنفر نیستم !! اما در کتاب \"یک\"، یک تلخی از او بود. منظورم این بود که من او را دوست داشتم، او خیلی سرد بود. اما، من علامت هایی در او دیدم که باعث تعجب من شد. مثل، آه، من نمی دانم، اعتقاد دارم که کمی هیولا کمی که تقریبا - او قطعا تلاش (چیزی من هرگز او را ببخشید، لطفا توجه داشته باشید) - برادر خود را کشته است. بیمار بد من فقط می گم در این کتاب، او حتی در قلمرو متوسط ​​شروع به کار نکرد - از صفحه اول، او عادی کمی عادلانه بود. حتی چهره هایی که من را تحقیر می کنند، چهره های مردگان ناپدید شده اند. خنده دار، حالا که من میمیرم، ارواح من تصمیم میگیرند بروند. من آرزو می کنم که آنها برگردند. من آرزو نمی کنم که به تنهایی بمیرم. و نه، او واقعا نمی میرد سرد شدن بله متاسفم متاسفم به هر حال، بعدا دوباره به او خواهم رسید. واقعا می خواهم در یک یادداشت خنده آور شروع کنم (ابتدا Iâ € ™ m ریخته و سپس Iâ € ™ M شیرین! Hehe). من یکی از معدود کسانی بودم که کتابی را یافتم که تقریبا بی عیب و نقص بود. این موضوع مشکلات خاصی داشت، واقعا، واقعا انجام داد، اما من هرگز بر اساس واقعیت های سخت و اصالت نیستم. اگر یک نویسنده می تواند چیزی را که قبلا انجام شده است را بپذیرد و من را به یک طرفدار سخت تبدیل کند، پس من مشکل را مشاهده نکنید در حقیقت، من این کتاب را به پایان رسانده بودم و خیلی خوشحال بودم ... اما درست مثل اینکه در حال حرکت بودم. اما به محض انتشار این رمان، نزدیکتر و نزدیکتر شد و ARC ها به آنها داده شد و من شاهد بودم که Covering زرق و برق دار لعنتی ممکن است شروع شود، آه، من نمی دانم، برای مدت طولانی برای انتشار آن قریب الوقوع ؟؟؟ اگر من صادق باشم این کاملا من را شوکه کرد. بله، من از آن لذت بردم. پس چی؟ من یک تن از کتاب ها را در سال 2015 لذت بردم. اما چه چیزی باعث شد که این یکی خیلی خاص باشد؟ اگر شمشیری باشم، شمشیری از شیشه ساخته شده است، و من احساس می کنم خودم شروع به فرو ریختن کردم.\nبنابراین، به هر حال، به طور جدی، من تا به حال به مسیر، فوریه نزدیک تر و نزدیک تر و من بیشتر و بیشتر هیجان زده شد. در این ماه حدود 5 نسخه منتشر شده است، بیشتر آنها به پایان می رسد از سری که مورد علاقه مطلق است که من عاشق، و من واقعا این رتبه بندی وجود ندارد - در واقع، شاید حتی در لیست من بود. و سپس ... و سپس من شروع کردم به فکر کردن درباره کال. من شروع به یادآوری و رهایی از بهترین لحظات کردم که در آن من برای او و تمام وفاداری خود به پاشنه سر زدم. من شروع به صحبت کردن با دوستانم کردم. من شروع کردم به بحث و گفتگو و بحث و گفتگو درباره اینکه چگونه به معنای واقعی کلمه برای ماری، حتی خودت را در خطر ترین خطر قرار می دهی، فقط برای حفظ آن حتی بعد از همه چیز ... و همه ناگهان آن را تبدیل به بیشترین پیش بینی من شد. هر کتابی که می تواند برای من این کار را انجام دهد، حتی پس از آن که من در ذهنم یک برنده را در نظر داشتم، متفاوت است. من بیشتر از هر چیز دیگری ترسی دارم. پس چرا این کار را می کنم؟ چرا من افرادی را که دوست می دارند دور می کنم؟ چه بسیار با من اشتباه است؟ من نمی دانم و من نمی دانم چگونه آن را متوقف کند. بنابراین، دوباره، چه چیز در مورد این کتاب علاوه بر مرد اصلی من، Cal ؟؟ خوب، کنار اوست، چون او واقعا من است ...

مشاهده لینک اصلی
* جایی در حدود 2.5 و 3 ستاره * این کتاب درد در الاغ من بود. شمش شیشه ای درست می شود، جایی که ملکه سرخ خاموش است. متأسفانه، ناامیدی بزرگ بود. من حتی نمی توانم تصمیم بگیرم که چگونه این را ارزیابی کنم. در حالی که من از آن متنفر نیستم، من آن را دوست ندارم یا. این فقط ... بود. یک هفته کامل برای خواندن این یک هفته طول کشید. کل 3 روز برای خواندن 50 صفحه اول. من فقط می دانستم که نمی خواهم از این بسیار لذت ببرم، و من درست بودم. در حالی که شما می توانید این سرعت گام را فراخوانی کنید، می توانید آن را نیز آهسته نامید. قسم می خورم که بسیاری از صفحات را می خوانم اما احساس می کنم به سختی چیزی خوانده ام. به عنوان مثال: زمانی که من در اطراف صفحه 150 بودم احساس کردم که من هنوز در صفحه 50 بودم. چطوری داستان اینقدر آهسته است. همچنین، تکراری این کتاب خیلی تکراری است. من خیلی مریض و خسته از شنیدن ماری می گوید @ هر کسی می تواند هر کسی را خیانت کند @ @ من دختر رعد و برق است @ به معنای واقعی کلمه برای نیمی از کتاب آن است که او به نظر می رسد قادر به گفتن است. تقریبا تلنگر شدم مثل شوت اگر شما یک بار دیگر این کار را بکنید، من شما را می کشم و بدن خود را به سوی خود می اندازد. این و او فکر می کند که SOO مهم است. دختر الاغ خود را پایین می اندازد، این شورش همچنان بدون شما حرکت می کند. من به خدا سوگند می خورم که خود سرمایه گذاری کرده بود، ناامید کننده بود. با این حال، توسعه شخصیت او فوق العاده بود. او شروع به خودخواهی می کند و فکر می کند مهم ترین فرد در جهان به شوخی های سارکوزی و ترک خوردگی و سپس بازگشت به فکر ملکه جهان است. مری در جای تاریکی قرار دارد تا اینکه در ملکه سرخ بود، تغییرش من را از آب بیرون کشید. در پایان، او چنین شخصیتی تیره تر شده بود، به من از آدلینا از «جوانان نخبگان» یاد کرد. صادقانه توسعه شخصیت او یکی از تنها جنبه های این کتاب بود که من دوست داشتم. جهان قطعا گسترش یافت و من گیج شدم. نیمی از زمان من چطور بود؟ چی؟؟؟؟ این چیه. منظورت چیه. چطور اینجا اومدی. شما جت دارید؟ از آنجا که فانتزی نوآورانه JETS دارد !! من هرگز یک رمان فانتزی را که جت در آن مشغول به کار است خواند. حداقل فانتزی با پادشاهی درگیر است. مشکل اینجاست که جایی که ملکه سرخ بیشتر به عنوان یک فانتزی با جنبه های دودویی خواندن بیشتر می کند، شمشیر شیشه بیشتر به عنوان یک جنبه از جنس مخالف با جنبه های فانتزی خوانده می شود. چرخش بزرگ به سمت راست؟ آره، و واقعا واقعا کار نمی کرد اجازه می دهد به یک ژانر چوب یکی دیگر از مشکلاتی که من داشتم معرفی بسیار زیادی از شخصیت ها بود. و سپس Cal و کولیون وجود دارد. من فاحشه ای هستم زباله کامل برای او. Eff Maven، با تیم برنده شوید! (البته این نیز خیانت به ملکه قرمز است؛ من آن را یک مایل دور دیدم و به شدت گیج شده بودم که چگونه مردم واقعا شگفت زده شدند. جالب توجه است که SST واقعا واقع بینانه است، زیرا من می گویم که در اولین 100 صفحه کتاب ALRIGHT!) وقتی از Cal می آید می بینم. و کولیور بر من رشد کرد. او مرا ناراحت کرد و به ملکه سرخ و آغاز شمشیر شیشه ای پایان نیافت، اما او بر من رشد کرد. اما این یکی شخصیتی است که من واقعا در مورد این موضوع که ویکتوریا فقط باید قلبم را خراب کند مورد توجه قرار گرفت. با تشکر از دختر بسیار او شخصیت بزرگتر از او در ملکه سرخ بود، اما شما مجبور بود او را به رفتن نمی کرد شما نیست. می گویند من نا امید شده است، understatement. من یک طرفدار بزرگ ملکه سرخ بودم اما شمشیر شیشه ای برای من کاملا سقوط کرد. من این افراد 5 ستاره را می بینم و من به معنای واقعی کلمه اینجا نشسته ام که سوال می کنم که مانند @ جهنم تازه شما ستاره 5 ستاره هستید؟ اوهوش، شما بچه ها، 5 ستاره چون آن را از آب بیرون می آورید، چطور تکرار و تسریع حرکت دادن محل بود. @ نمی دانم اگر این سری را ادامه بدهم، چون نمی دانم. من ملکه سرخ را دوست داشتم اما بعد از این که ناامید کننده بودم انگیزه ای برای ادامه دادن ندارم. من صادقانه فقط نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم دیگر من ناراحت ترک من متاسفم که یکی از شخصیت من دوست داشت و مرگ بالقوه این بود.

مشاهده لینک اصلی
بگذارید که رکورد نشان دهد امید من برای این کتاب، با وجود عدم اصالت کامل، زیاد است. راه اندازی برای شمشیر شیشه مستقیما از سایه و استخوان بود، و به عنوان کسی که از Grishaverse لذت می برد، من دلیلی داشتم که امیدوار باشم. آلاس، مری به من آموخت که امید معشوق زودگذر باشد. (با تکرار آن 40 بار.) اما اول، خوب:\nپوشش، به طور معمول، زرق و برق دار است. اگر محتویات جلوی جلویی و جلویی همانطور که گفته شد پوشش داده شود، ملکه سرخ به سرعت در آنجا با مجموعه های مورد علاقه من امتیاز می دهد. Alas.The جهان در حال حاضر علمی تخیلی / dystopian. با توجه به حجم کتاب هایی که Queen Red Queen (# 1) هدایت می کرد، جهان هرگز نمی توانست تصمیم بگیرد که آیا می خواهد فانتزی تاریخی یا دودویی باشد. به نظر می رسد که در شمشیر شیشه ای دودویی است. ماره گاهی اوقات قاتل را با تعجب در مورد جعبه های فلزی که در هوا قرار دارند، تنها می گذارند و تنها پنج ثانیه بعد از آن نام خاصی از یک هواپیما را می نویسند. اما برای اکثر موارد، آن را به طور کامل dystopian (کامپیوترهای لمسی و همه چیز) و به طور مساوی Mockingjay. این اصالت در اصل به دست نیامده است، اما در یک ژانر قرار دارد. Progressive.Victoria Aveyard به نوعی به خوانندگان سریع علاقه مند است. سرعت بخشیدن به کتاب ها به این معنی است که ما گاهی اوقات از جزئیات یا دو یا پنج یا بیست نفر دست بر می داریم. اما در شمشیر شیشه ای، همه چیز در حدود سی و دو بار تکرار شده است، بنابراین کاملا شانس از دست رفته است. @ هر کسی می تواند کسی را بکشد @ (تقریبا تعداد: 739) @ هیچ کس نیست @ (تقریبا تعداد: 591)Little @ (تقریبا تعداد: 517) @ او بد است، اما من از دست پسر او استفاده می شود @ (تقریبا تعداد: 501) کامرون. به منزله چیزی برای از بین بردن، من فقط این را می گویم: او فکر می کند که من فکر می کنم، و او نمی ترسد به آن بگوید. من او را به عنوان یک قهرمان می خواهم. این باعث می شود که یک سری بسیار جالب تر داشته باشید. واقعا. (بله، شما این حق را می دانید.) من به این فکر نمی کنم که Cal به شخصیت جذابی تبدیل شده است. اما در جایی که اکثر شخصیت های دیگر به حالت عادی رسیده اند، او به تنهایی پیشرفت هایی را در جهت توسعه ایجاد کرده و دو بعد از دست رفته اش را پیدا کرده است. چشم انداز او در شمش شیشه ای به راحتی تنها چشم انداز است که با وضعیت (های) و تجارب گذشته خود همسان بود. من کال کردم من کال را فهمیدم کال حساس بود اما سرگرم کننده به پایان می رسد وجود دارد.\nشمش شیشه ای آن را مانند رمی گیلارد در یک قایق حلزونی در بزرگراه در ساعت عجله بکشید. هیچ کس غریبه ای نیست که در آن مشهورترین کتابفیلم های کلاسیک باشد، مخصوصا در سه گانه دودویی. اما شمش شیشه ای Filler-Book را به معنای جدیدی می دهد. تقریبا تمام مخالفت ها برای تکمیل صفحات نهایی (و احتمالا عاقبت) دوباره به تعویق افتاده و به تعویق افتاده است. در عین حال، ما به سفر، معجزه، سفر بیشتر، عصبانیت عاشقانه و استخدام بی پایان از @ specials @ به طور مستقیم از X-Men: First Class برخوردیم. بر خلاف X-Men: First Class، با این حال، کل مفهوم این افراد با استعداد در جامعه ای که آنها را شکار می کرد بسیار راحت بود. تقریبا هیچ کدام از کارکنان شخصیت (یا واقعا خطوط گفت و گو) نداشتند، اما توانایی هایشان کاملا مناسب بود تا مور را از هرگونه ترس و وحشتی که در آن بود، به دست آورد. و بر خلاف X-Men، هیچ توانایی خود نابودی وجود ندارد. در همین حال، هیچکدام از آژانس ها فاقد هر گونه آژانس بود. این شخصیت نیست که چیزی را در حال حرکت قرار دهد. این شخصیت اصلی است که همه چیز اتفاق می افتد. او انگیزه زیادی برای انجام کارها دارد، اما او هیچ رانندگی ندارد. یک کیسه آرام سیب زمینی را می بیند. به نظر می رسد شین یا مجبور به تغییر می شود، یا مانند او باید همراه با آن بکشند. او هیچ ویژگی رهبری برای فروش او به عنوان Mockingjay، که این سری تلاش کرده است. مری، در واقع، احتمالا یکی از شخصیت های مورد علاقه من YA در تمام دوران است. و من این را به آرامی نمی گویم. بسیاری از خوانندگان Bella Swan، America Singer، Nora، Luce و غیره در این جایگاه برتر قرار دارند. اما در سنگ شمشیر، ماره همه آنها را از بین برد. هر شخصی هرگز شخصیتی (به لحاظ شهادت خود) را بیشتر نمی داند، در حالی که بسیاری از احزاب تاسف را پرتاب می کند. مری واقعا احساس خوشایندی از برف ها را از خود نشان می دهد - او بارها و بارها تأکید می کند که او ارزش بیشتری نسبت به هرکسی دارد (در این کلمات دقیق). اما پس از آن پوسته احساس بسیار بی وقفه به خاطر خود و برای @ اتفاق افتاده به او @ (من هنوز هم در این ترومای شدید که رفتار رفتار او را روشن نیست) در هر نوبت. او بی نهایت بین نگرش های بزرگ و وحشت است. (مشاهده اسپویلر) [من تقریبا خندیدم خنده هنگامی که او تاسف که @ Maven توانایی او را به لبخند @ دزدید. چه کسی این شخصیت را دوست دارد؟ (مخفی کردن اسپویلر)] اما این تنها طبیعی است که ماره واقعا و صادقانه از دوستانش متنفر است. در این بلا سوان فکر کردم هرگز نباید پیش برود، اما ماره بار دیگر به من ثابت می کند اشتباه است. این دختر به نظر دیگران نسبت به چنین طول های طولانی نگاهی می اندازد که دیدگاه او در آن زمان واقعا مورد هشدار قرار گرفته است. و علی رغم همه اینها، شمش شیشه ای، نشان می دهد که همه را دوست دارد. از یک طرف، عاشقانه به خوبی نوشته شده تا آنجا که من هیچ نظری ندارم که Victoria Aveyard با آن می رود. در کتاب این مشتق شده، عاشقانه تمایل دارد قابل پیش بینی باشد. N ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شمشیر شیشه ای


 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین
 کتاب افسانه ی فیل ها
 کتاب آخرین پلنگ
 کتاب عملیات کرگدن
 کتاب واریسیدن غروب